miraculous

miraculous

سلام دوستای گلم ، به دلیل مدارس نمی‌تونیم زیاد فعالیت کنیم (:
miraculous

miraculous

سلام دوستای گلم ، به دلیل مدارس نمی‌تونیم زیاد فعالیت کنیم (:

راز / فصل ۱ پارت ۱





Boys, they’re handsome and strong
پسرا خوشتیپ و قوی هستن

But always the first to tell me I’m wrong
ولی همیشه خیلی زود بهم می فهمونن که در اشتباهم

Boys try to tame me, I know
میدونم که پسرا میخوان منو خام کنن

They tell me I’m weird and won’t let it go
 بهم میگن عجیب غریبم و بیخیال این قضیه نمیشن

No, I’m fine, I’m lying on the floor again
نه من خوبم ، دوباره رو زمین دراز کشیدم

Cracked door, I always wanna let you in
در رو باز گذاشتم ، همیشه دوست دارم راهت بدم تو

Even after all of this shit, I’m resilient
 با وجود همه ی بدبیاری هام دوباره حالم اوکی شده

Cause a princess doesn’t cry
چون یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه بخاطر

Over monsters in the night
هیولاهایی که نصف شب میان سراغش

Don’t waste our precious time
وقت باارزش مون رو تلف نکنیم بخاطر

On boys with pretty eyes
 پسرای چشم قشنگ

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Burning like a fire you feel it all inside
حس میکنی که انگاری تمام وجودت مثل آتیش داره می سوزه

But wipe your teary eyes
 ولی اشک چشای خیست رو پاک کن

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Girls, so pretty and poised
دخترا خوشگل و گوش به زنگن

And soft to the touch
و لطیف و آسیب پذیرن

But God made me rough
ولی خدا منو سرسخت آفریده

Girls, so heavy the crown

دخترا تاج سنگین رو سرشون هست ( درسته دخترا تاج رو سرشونه ولی این تاج معایبی هم داره)
نکته : در توضیح این بیت میشه گفت هر که بامش بیش برفش بیشتر

They carry it tall
خیلی هم باهاش حال میکنن

But it’s weighing me down
 ولی این تاج و بار مسئولیت منو ناراحت میکنه

No, I’m fine
نه ، خوبم

I’m lying on the floor again
دوباره رو زمین دراز کشیدم

Cracked door
در رو باز گذاشتم

You’re only going to let them in once
یبار بیشتر به پسرا فرصت ندین

And you won’t come undone
و با این روش دیگه نقشه هاتون نقش بر آب نمیشه

Cause a princess doesn’t cry
چون یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Over monsters in the night
بخاطر هیولاهایی که نصف شب میان سراغش

Don’t waste our precious time
وقت باارزش مون رو تلف نکنیم بخاطر

On boys with pretty eyes
 پسرای چشم قشنگ

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Burning like a fire you feel it all inside
حس میکنی که انگاری تمام وجودت مثل آتیش داره می سوزه

But wipe your teary eyes
 ولی اشک چشای خیست رو پاک کن

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

I’m fine, I won’t waste my time
خوبم ، دیگه وقتم رو تلف نخواهم کرد

Keep it in a jar, gonna leave it for the next one
وقتم رو نگه میدارم برای نفر بعدی

I’m fine, I won’t waste my time
خوبم ، دیگه وقتم رو تلف نخواهم کرد

Keep it in a jar, gonna leave it for the next one
وقتم رو نگه میدارم برای نفر بعدی

Yeah, I’m fine
آره ، حالم خوبه

I’m lying on the floor again
 دوباره رو زمین دراز کشیدم

Cause a princess doesn’t cry
چون یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Over monsters in the night
بخاطر هیولاهایی که نصف شب میان سراغش

Don’t waste our precious time
وقت باارزش مون رو تلف نکنیم بخاطر

On boys with pretty eyes
 پسرای چشم قشنگ

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Burning like a fire you feel it all inside
حس میکنی که انگاری تمام وجودت مثل آتیش داره می سوزه

But wipe your teary eyes
 ولی اشک چشای خیست رو پاک کن

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن 

 


از زبان  : لیدی باگ / مرینت


یک ماموریت دیگه به پایان رسید موفق شده بودیم

بهش گفتم بزن قدش

اما تا دستم را بردم جلو هیچی احساس نکردم

آن ور را نگاه کردم بعد اون ور یکدفعه  دیدم کت با قیافه ناراحتی به یک گوشه نگاه میکند

تا حالا این قیافشو ندیده بودم

اصلا تا حالا این قیافرو جایی ندیده بودم غیر از آدرین !! وقتی که .....

رفتم جلو دستم را گذاشتم روی شانه اش اما جواب نداد داشتم نگران میشدم

- اممم... کت حالت خوبه ؟

- مگه اهمیتی هم برایت دارد ؟

- اوه خوب آخه دیدم که تو ناراحتی و ......

-  نه من حالم خوبه خیالت راحت شد ؟

بعد دوید و رفت و از من دور و دور تر شد

داشتم عصبانی میشدم با خودم گفتم قدر نشناش

بعد هم به سمت خانه رفتم

گوشواره هایم مدام چشمک میزد داشتم به حالت عادی برمیگشتم

باید سعی میکردم که با یک پرش بتوانم به اتاقم برسم

خوب وقتش بود من پریدم به حال عادی ام برگشته بودم

یکهو داشتم می افتادم پایین

دستام یخ کرده بود چشمایم را بستم تابلایی که قرار است به سرم بیاید را نبینم

اما یک دفعه حس کردم دارم به سمت چپ میروم

بدنم گرم شد

دستی دور کمرم بود

مثل این بود که من را گرفته بود

من هم دستم را انداختم دور گردنش و چشم هایم را باز کردم

موهاش خیلی قشنگ بود

ماسک زده بود

سرش را برگرداند و یک لبخند زیبا روی صورتش بود

اون کت بود



برایم جای سوال بود که همین چند دقیقه پیش ناراحت و افسرده بود چطور الان خوشحال است ؟

وای نکنه منو دیده وقتی که داشتم به حالت اول برمیگشتم ؟ 

- حالت خوبه ؟

بعد من را گذاشت روی زمین

قلبم داشت تند تند میزد

دستم را گذاشتم روی قلبم

فکر کنم ترسیده بود

- آآآآ.....آره

- خوب بهتره من بروم

بعد هم دوید که برود

یکدفعه دیدم که انگشترش دارد هی چشمک میزند

با خودم گفتم بهتره برایش جبران کنم

- امم.... کت نوار

- اوه بله مرینت

- اگه بخواهی میتوانی توی اتاق من تغییر شکل بدی بعد هم استراحت کنی و ....

- نه ممنون

بعد هم رفت

با خودم گفتم عجب آدم خوبی بخاطر نجات من از خودش گذشت

قلبم یک احساسی داشت

رفتم توی اتاقم خیلی خسته بودم برای همین خوابیدم


از زبان : آدرین / کت نوار


به حالت عادی خودم برگشته بودم

از دست لیدی باگ خیلی ناراحت بودم آخه چرا اون فقط من را به عنوان همکار میبینه ؟

- هی آدرین امروز اصلا حالت خوب نیست آخه یادت رفته به من پنیر بدهی 

- ولم کن پلگ توی اون کمد پر از پنیر بوگندو است خوب برو یکیشو بردار دیگه 

- آدرین میخواهی با هم حرف بزنیم ؟

سرم را از روی بالشت برداشتم پلگ لطف داره اما موضوع من جدی تر از این حرف ها بود

نمیخواستم دلش را بشکنم

- مرسی پلگ

- خوب فرظ کن من روان شناسم حالا بهم بگو که چی شده

- خوب من ناراحتم

- برای چی بچه جان ؟

- خوب آخه هیچ کسی به من اهمیت نمیدهد

- مثلا یک رو بگو

- خوب لیدی باگ و پدرم و ....

- بخیال آدرین تو من را داری اصلا من به عنوان یک دکتر خوب به تو پیشنهاد میکنم که یکم پنیر کممبر بخوری و شاد باشی

خنده کوچیکی کردم بهش گفتم :

- من فکر کردم تو روان پزشکی

- خوب حالا همون دیگه


دوباره خندیدم اما بعد دوباره سرم را روی بالشت گذاشتم

- بخیال آدرین پاشو دیگه اصلا من دیگه کممبر نمیخواهم اشتهام خراب شد 


این دفعه پاشودم و یک لبخند بزرگ به پلگ زدم تا خوشحال بشه

اما هنوز احساس بدی داشتم


پلگ گفت :

- هی آدرین چرا یک دوست دیگه پیدا نمیکنی ؟

- مثل کی ؟

- خوب مثلا کلویی

- جک میگی دیگه

- خیلی خوب اممم... کاگامی

- بد نیست شاید بعدا راجبش فکر کنم

- خوب اون دختر دست و پا چلفتیه اسمش چی بود بذار بذار الان یادم میاد

- مرینت ؟؟؟!!!

- آره همین که الان گفتی

- خوب اون یکم یکم

- یکم چی ای بابا حالا بیا و خوبی کن این همه فکر کردم گفتی نه خوب سرم درد گرفت دیگه اگه تو نمیتوانی دوست پیدا کنی مشکل من چیه ؟ 

بعد هم یک کممبر برداشت و خورد

با خودم گفتم پلگ فکر بدی هم نکرده

اما باید یکم در مورد مرینت بیشتر تحقیق کنم آخه من و اون تا الان دوست های عادی بودیم

پس باید یکم در موردش تحقیق کنم 

نظرات 1 + ارسال نظر
Z یکشنبه 5 بهمن 1399 ساعت 12:09

چرا ادامه رو نمی نویسی ؟؟
من خیلی دوستش دارم وقت کردی ادامه رمان رو بنویس

باشه حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد