miraculous

miraculous

سلام دوستای گلم ، به دلیل مدارس نمی‌تونیم زیاد فعالیت کنیم (:
miraculous

miraculous

سلام دوستای گلم ، به دلیل مدارس نمی‌تونیم زیاد فعالیت کنیم (:

راز / فصل ۱ پارت ۷




Boys, they’re handsome and strong
پسرا خوشتیپ و قوی هستن

But always the first to tell me I’m wrong
ولی همیشه خیلی زود بهم می فهمونن که در اشتباهم

Boys try to tame me, I know
میدونم که پسرا میخوان منو خام کنن

They tell me I’m weird and won’t let it go
 بهم میگن عجیب غریبم و بیخیال این قضیه نمیشن

No, I’m fine, I’m lying on the floor again
نه من خوبم ، دوباره رو زمین دراز کشیدم

Cracked door, I always wanna let you in
در رو باز گذاشتم ، همیشه دوست دارم راهت بدم تو

Even after all of this shit, I’m resilient
 با وجود همه ی بدبیاری هام دوباره حالم اوکی شده

Cause a princess doesn’t cry
چون یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه بخاطر

Over monsters in the night
هیولاهایی که نصف شب میان سراغش

Don’t waste our precious time
وقت باارزش مون رو تلف نکنیم بخاطر

On boys with pretty eyes
 پسرای چشم قشنگ

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Burning like a fire you feel it all inside
حس میکنی که انگاری تمام وجودت مثل آتیش داره می سوزه

But wipe your teary eyes
 ولی اشک چشای خیست رو پاک کن

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Girls, so pretty and poised
دخترا خوشگل و گوش به زنگن

And soft to the touch
و لطیف و آسیب پذیرن

But God made me rough
ولی خدا منو سرسخت آفریده

Girls, so heavy the crown

دخترا تاج سنگین رو سرشون هست ( درسته دخترا تاج رو سرشونه ولی این تاج معایبی هم داره)
نکته : در توضیح این بیت میشه گفت هر که بامش بیش برفش بیشتر

They carry it tall
خیلی هم باهاش حال میکنن

But it’s weighing me down
 ولی این تاج و بار مسئولیت منو ناراحت میکنه

No, I’m fine
نه ، خوبم

I’m lying on the floor again
دوباره رو زمین دراز کشیدم

Cracked door
در رو باز گذاشتم

You’re only going to let them in once
یبار بیشتر به پسرا فرصت ندین

And you won’t come undone
و با این روش دیگه نقشه هاتون نقش بر آب نمیشه

Cause a princess doesn’t cry
چون یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Over monsters in the night
بخاطر هیولاهایی که نصف شب میان سراغش

Don’t waste our precious time
وقت باارزش مون رو تلف نکنیم بخاطر

On boys with pretty eyes
 پسرای چشم قشنگ

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Burning like a fire you feel it all inside
حس میکنی که انگاری تمام وجودت مثل آتیش داره می سوزه

But wipe your teary eyes
 ولی اشک چشای خیست رو پاک کن

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

I’m fine, I won’t waste my time
خوبم ، دیگه وقتم رو تلف نخواهم کرد

Keep it in a jar, gonna leave it for the next one
وقتم رو نگه میدارم برای نفر بعدی

I’m fine, I won’t waste my time
خوبم ، دیگه وقتم رو تلف نخواهم کرد

Keep it in a jar, gonna leave it for the next one
وقتم رو نگه میدارم برای نفر بعدی

Yeah, I’m fine
آره ، حالم خوبه

I’m lying on the floor again
 دوباره رو زمین دراز کشیدم

Cause a princess doesn’t cry
چون یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Over monsters in the night
بخاطر هیولاهایی که نصف شب میان سراغش

Don’t waste our precious time
وقت باارزش مون رو تلف نکنیم بخاطر

On boys with pretty eyes
 پسرای چشم قشنگ

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

A princess doesn’t cry
یه پرنسس گریه نمی کنه

Burning like a fire you feel it all inside
حس میکنی که انگاری تمام وجودت مثل آتیش داره می سوزه

But wipe your teary eyes
 ولی اشک چشای خیست رو پاک کن

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Don’t cry, don’t cry, oh
گریه نکن ، گریه نکن ، اوه

Cause princesses don’t cry
چون پرنسس ها گریه نمیکنن  

 


دوباره به هم لبخند زدیم 


اه افتادم و اونم دنبالم راه افتاد  احساس میکردم که دارم مثل گوجه میشم  نمیتوانستم جلوی خجالتی بودنمو بگیرم 


به خودم آمدم و دیدم توی اتاقم هستیم 


سریع برگشتم و به کت گفتم : هر جا که راحتی میتوانی بخوابی 


- ممنون مرینت 


و روی تختم نشست 


منم خواستم بخوابم ولی یکم { زیاد } احساس کردم دارم قرمز تر مشوم  واسه همین گفتم من میروم توی پذیرایی روی کاناپه میخوابم 


- مطمعنی مرینت ؟ اگه راحت نیستی من برم 


- نه نه نه راحتم و لی دلم میخواهد که امشپ روی کاناپه بخوابم 


- باشه  هر جور راحتی 


تشکر کردم و در را باز کردم که بتونم برم بیرون  ولی قبلش کلید در اتاق را از توی کشوم بهش دادم 


- این کلید در است اگه امیمنان نداری میتونی در را قفل کنی 


- نه من کاملا اطمینان دارم  خانم پلیس


- کتتتتتتتتت


- باشه .. باشه ... ببخشید 


منم سریع از اتاق رفتم بیرون 


رفتم روی کاناپه بخوابم ولی یک دفعه متوجه شدم که مادر و پدرم امشب تا صبح توی نانوایی کار میکنند و بیدار هستند 


واسه همین با خودم گفتم:

- نکنه یک دفعه شیطنتشون گل کنه و بروند در اتاق را باز کنند 


تیکی از تو کیفم آمد بیرون 


- نه مرینت اینجوری نمیشه  خوش بین باش دختر 


- نمیتونم تیکی تو هنور منو نشناختی 


- مرینت آرام باشو بخواب 


- نه تیکی متاسفم نمیتونم بخوابم باید بیدار بمونم و مراقب باشم کسی نره توی اتاق 


- باشه مرینت هر جور میلته 


سریع رفتم توی راه په نشستم و مطمعن شدم کسی نمیاید 


کم کم داشت خوابم میبرد به تیکی که توی کیفم خوابیده بود نگاهی انداختم 


- خوش به حالش خوابیده  ولی من نمیتونم بخوابم


چند ساعت گذشت و هنوز بیدار بودم  خوابم میومد نمیتونم خودم را کنترل کنم 


- فقط یکم میخوابم فقط یکم و چشمامو روی هم گذاشتم 


دیگه چیزی نفهمیدم فقط یک صدای زنگ تلفنم بود  عذاب آور بود 


دستمو کردم توی کیفتم و خواب خوابکی قعطتش کردم 


یک دفعه یک صدای قیژژژژژ آمد  

نظرات 4 + ارسال نظر
... یکشنبه 5 اردیبهشت 1400 ساعت 09:21

رمان خوبه دوسش دارم
ولی اینکه کت نوار واقعا قبول کرد تو اتاق مرینت بمونه یکم ناامیدم کرد
با اینکه این همه لیدی باگ درمورد هویت و اعتماد بهش گفته بازم به مرینت اعتماد کرد
و جالب اینه که خود مرینت هم در مورد این فکر نکرد و بهش پیشنهاد کرد
و در آخر چرا پارت نمیزاری و اون کیه که اسمشو مثل من ... گذاشته

مرسی نظر لطفته ممنون که نظرتو گفتی
نمدونم اون کیه اسمش مثل شما است ولی آی پیش فرق داره

fershte چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 02:50

نویسنده ی این رمان ها شما هستید؟

بله

... یکشنبه 28 دی 1399 ساعت 15:26

عاقا.‌.. خب من بقبشو میخوام

باید منتظر پارت بعدی بمانید ولی باشه حتما سریع تر مینویسم

... شنبه 27 دی 1399 ساعت 00:17

بقیش؟

خب فعلا همین قدر نوشته بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد